اسماعیلیان به عنوان یک جامعهی عمدهی مسلمان شیعی، تاریخی طولانی و پرحادثه دارند که سرآغاز آن به میانهی قرن دوم/هشتم بازمیگردد. پس از یک ظهور پرابهام در جنوب عراق، دعوتیا مأموریت اسماعیلی به سرعت در شرق عربستان، یمن، سوریه، و سایر ممالک عربی از جمله شمال آفریقا، جایی که اسماعیلیان حکومت خودشان یعنی خلاافتفاطمیان را در سال ۲۹۷/۹۰۹ بنیان نهادند، گسترش یافت. در همین حال، دعوتاسماعیلی به بسیاری از نواحی سرزمینهای ایرانی، از خوزستان در جنوب غربی ایران و دیلم در سواحل جنوبی دریای خزر تا خراسان و ماوراءالنهر در آسیای میانه توسعه یافت. بدلیل وابستگی به گروههای قومیو فرهنگی اجتماعی مختلف، اسماعیلیان سنتهای فکری و ادبی متنوعی را به زبانهای عربی، فارسی و هندی بسط و تبیین نمودند. در حال حاضر اسماعیلیان در بیش از ۲۵ کشور در آسیا، خاورمیانه، آفریقا، اروپا و آمریکای شمالی پراکندهاند.
از میان تمام جوامع اسماعیلی که تا زمان ما باقی ماندهاند، ساکنین سرزمینهای ایران و یمن دارای طولانیترین تاریخ متوالی هستند. این مطالعه که احتراماً به پروفسور سی. ادموند باسورث که در طول چندین دهه، تاریخ و فرهنگ مردمان سرزمینهای ایرانی را با دقتی روشمند مطالعه کرده، تقدیم شده است، به دنبال آن است که یک مروری تاریخی بر جوامع اسماعیلی سدههای میانه در این سرزمین و داعیانو مبلغان برجستهی آن که جزو دانشمندان و نویسندگان این جامعه محسوب میشدند، ارایه دهد. اسماعیلیان ایران عمدتاً فارسی زبان بوده و از سال ۴۸۷/۱۰۹۴ به جامعهی اکثریت اسماعیلیان نزاری تعلق دارند. اسماعیلیان ایرانی که امروزه بطور عمده درمحدودهی مرزهای ایران، افغانستان و تاجیکستان و همینطور در هونزا و دیگر مناطق شمالی پاکستان سکونت دارند، بههمراه اسماعیلیان خوجهی هندیالاصل و سایر اسماعیلیان نزاری نقاط مختلف دنیا، به والاحضرت پرنس کریم آقاخان چهارم به عنوان چهل و نهمین امام و رهبر روحانیشان معتقد و وفادارند.
در زمان رحلت امام جعفر صادق در سال ۱۴۸/۷۵۶، شیعیان امامیکه در زمان امامت وی جایگاه مهمییافته بودند، به گروههای مختلفی منشعب شدند. فرقهشناسان امامیبعدی، دو گروه منشعب شدهی کوفی را به عنوان نخستین اسماعیلیان شناسایی کردهاند. گروه اول که به «اسماعیلیهی خالصیه» معروف شدند، مرگ اسماعیل، پسر بزرگ جعفر صادق و گزینهی اصلی جانشینی وی را انکار نموده و در انتظار بازگشت او به عنوان مهدی یا قائمنشستند. گروه دوم، ضمن پذیرش مرگ اسماعیل در زمان حیات پدر، پسر وی محمد را به عنوان امام جدیدشان برگزیدند؛ این گروه به افتخار کنیهی اسماعیل یعنی المبارک، به مبارکیه شهرت یافتند. جزئیات زیادی در مورد تاریخ متعاقب از اسماعیلیان نخستین تا میانهی قرن سوم/نهم در دست نیست. کمیپس از سال ۱۴۸/۷۶۵ و زمانی که اکثریت امامیه، امامت برادر ناتنی اسماعیل یعنی موسی الکاظم (وفات ۱۸۳/۷۹۹)، که بعدها به عنوان هفتمین امام شیعیان اثنیعشری محسوب شد را پذیرفتند، محمد بن اسماعیل از اقامتگاه همیشگی علویان در مدینه، بطور مخفیانه خارج شد و برای جلوگیری از آزار خلفای عباسی، آغازگر دورالسّتریا دوران اختفاء در تاریخ اولیهی اسماعیلی گشت. بطور یقین محمد بن اسماعیل سالهای پایانی عمرش را درخوزستان گذرانده است، زیرا در آنجا پیروانی داشته و نیز اکثر مبارکیه که از حامیان وی بشمار میرفتند به صورت مخفیانه در کوفه میزیستند. در حقیقت خوزستان که در جنوب غربی ایران واقع شده برای چند دهه، به عنوان پایگاه رهبری اسماعیلیهی نخستین باقی ماند.
با وفاتِ محمد بن اسماعیل، کمیپس از ۱۷۹/۷۹۵، مبارکیه خود به دو گروه مجزا منشعب شدند. اکثریت، مرگِ وی را نپذیرفته و او را مهدی دانستند، در حالیکه گروه اندکی از تداوم امامت در اولاد وی پیروی نمودند. تحقیقات جدید آشکار نموده است که تا حدود یک قرن پس از محمد بن اسماعیل، گروهی از اولاد وی به عنوان رهبران مرکزی اسماعیلیان نخستین، برای ایجاد یک جنبش اسماعیلی انقلابی یکپارچه و گسترده، بطور مخفیانه و نظاممند فعالیت مینمودند. این رهبران که شجرهنامهی علوی فاطمی شان در زمان مقتضی مورد تصدیق اسماعیلیان قرار گرفته، تا سه نسل و برای محافظت درمقابل آزار و شکنجههای خلفای عباسی ، بطور علنی ادعای امامت اسماعیلی را مطرح ننمودند. نخستینِ این رهبران، عبداله پسر محمد بن اسماعیل بود که سازمان تجدید قوا شدهی دعوتاسماعیلی را حول ایدئولوژی اصلی اسماعیلیان اولیه یعنی مهدویت محمد بن اسماعیل، سازماندهی نمود. رهبری یک جنبش انقلابی ضد خلفای عباسی، تحت نام یک امام غائب که نمیتواند توسط مأموران عباسی دستگیر شود، در واقع مزایای آشکاری برای عبدالله و دو جانشینش که محتاطانه هویت حقیقی خود را تحت لوای رهبران مرکزی اسماعیلیه مخفی کرده بودند، در بر داشت. عبدالله یک متخصص و طراح متبحر بود که دوران جوانیاش را در نزدیکی اهواز در خوزستان گذراند. وی سرانجام در عسکرمکرم سکنی گزید و موجب رونق اقتصادی این شهرِ واقع در ۴۰ کیلومتری شمال اهواز گردید. امروزه بقایای عسکر مکرم در جنوب شوشتر به نام بند قیر شناخته میشود. عبدالله در لباس یک بازرگان ثروتمند در عسکر مکرم زندگی کرد و از آنجا تصمیم به سازماندهی یک جنبش گستردهی اسماعیلی با شبکهای از داعیاننمود که در مناطق مختلفی فعالیت میکردند. بدین گونه، خوزستان پایگاه اصلی فعالیتهایی شد که موفقیت دعوتاسماعیلی در قرن سوم/نهم را رقم زد. متعاقب آن، عبدالله بدلیل عداوت دشمنان مجبور به فرار از عسکر مکرم شد؛ وی سرانجام در سلمیه در مرکز سوریه، که برای چند دهه مرکز فرماندهی سرّی دعوتاسماعیلیان اولیه شد اقامت گزید.